مریم کنکوری!


راه یافته

فردا روز کنکوره و من بی قیدانه پشت کامپیوتر نشستم.اومدم یه خورده مرور کنم دیدم به هر حال که قبول نمیشم.حالا چه با رتبه هرساله 1200 یابیشتر.حوزه امتحانیم دانشگاه الزهراست.می خوام بعد امتحان بگردم اون امامزاده ای که دوستم می گفت نزدیک دانشگاست ،پیدا کنم.فقط برای چند دقیقه نشستن و از همه چی بریدن.چند سال پیش که تو رشته خودم امتحان می دادم نتونستم پیداش کنم.مامانم امروز می گفت چرادرس نمی خونی؟این دو سه روزه تازه یادشون افتاده من کنکور دارم.برام دعا هم می کنن!حالا این مساله به کنار کلا به این نتیچه رسیدم که این دعای پدر و مادر که میگن چرت و مزخرفه.چون این بنده خداها از صب تا شب،قبل و بعد از نماز و قبل و بعد از خواب!برا من و داداشم و بقیه مون دعا می کنن ولی همچنان همون بد بختایی که بودیم هستیم و به هردری میرسیم که تا یک لخظه قبل از رسیدن ما باز بوده بسته میشه.خودشونم میدونن که دعاهاشون تاثیری نداره ولی دلشون به همین خوشه.بعضی وقتا مثل الان فکر می کنم که واقعا این حرف که"دین افیون توده هاست"درسته.واقعا دلمونو به چه چیزایی خوش کردیم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:6 توسط نوران| |


Power By: LoxBlog.Com